یه کار مهمیو باید انجام می دادم که نیاز به امضاء یه شخص خاص داشت و فقط یک ساعت هم بیشتر به مهلت امضاء نمونده بود. خیلی سریع مدارکو زدم زیر بغلو برای سرعت بخشیدن به کار رفتم پیش یکی از دوستام که توی اون اداره کار می کرد اسم شخصو پرسیدم
((( دو ساعت قبل)))
خاله خرسه: بزار ببینم! ایهیم! خوب! ایهیم ؛ خوب خوب؛ کو؟ ! آهان؛ خوب......
می دونی اینکه امضاء باید بکنه اینجارو جریانش چیه؟ بیچاره لیسانس مدیریت داشت که اومد اینجا درخواست کار داد ولی بدون توجه به مدرکش فرستادنش یه بخش پایین در حد ..... خوب با اینکه لیسانسم داشت به خاطر ۲ تا بچش قبول کرد تا وقتی چشش توی چش بچه هاش میفته شرمنده نشه به هر حال می دونی که زندگی خرج داره و یه مرد هم خیلی در مقابل خانوادش مسئولیت و غرور داره . روزها ماها سالها گذشت ولی کسی این شخصو ندید و همچنان توی همون پست پایین موندو زحمت کشیدو دم نزد آخه خیلی مرد صبوری بود..................ور ور ور ور ..........................ورورورور.................تا اینکه اون روز بارونی اون اتفاقی که نباید می افتاد افتادو این آقا دم در اداره رفت زیر یه ماشین حالا حدس بزن کی پشت رل بود؟ هان؟ اگه گفتی؟........................ورور ..........ورور........................
رئیس اداره هی رفتو اومد رفتو اومد تا چند ماه تا که رضایت گرفت رفتو دیگه نیومد این مرد زحمت کش خیلی غمگین شد و نه به خاطر پولهااااااااااااا به خاطر ......... ورور....................گذشت و مرد زحمت کش برگشت سر کار دید که این پستو دادن بهش یعنی ..................... خوب ولی چه فایده؟ با پایی که دیگه پاااااااا نیست ......... ور.......... اسمش! اسمش! صبر کن؛ بزار ببینم وای چقدر فراموش کار شدم تازگیا........... خوب ایرادی نداره دفترش دو تا طبقه برو بالا دست چپ .......... اسم دفترو که دیدی برو داخل همون که پاش ............
.
((( دو ساعت بعد)))
.
.
( ایکن جیرجیرک متفکر: نمی دونم حالا از پشت میز از کجاش باید بفهمم کی پاش کج!!)
پ.ن: خوب نتیجشم کاملا روشن که رفتم خدمت آن مرد زحمتکش ولی داخل دفترش نبود یعنی دیگه تایم اداری نبود که بخواد بمونه البته اگرم بود دیگه فرقیم برا من نمی کرد از اونجایی که دیگه مهلت امضام تمام شده بود