بچرخ تا بچرخیم

امروز همه همکارا نیومده رفتن مرخصی تا آماده شن واسه تعطیلات منم از بی کاری همینطور توی دفتر کارم  چرخیدم چرخیدم چرخیدم تا اینکه روی میز مهندس ع یه اسپری دیدم بعدشم که پییسسسسسسسسسسسس حالا دیگه من نمی چرخم نشستم پشت میزم اتاق داره دور سرم می چرخه